یاداشت روز
تشکیل دولت "مشارکت ملی" راه حل مشکلات افغانستان
یکی ازمهمترین دلایل شکل نگرفتن دموکراسی در افغانستان در یکصد سال اخیر انحصارگرایی قدرت است .
تحولات افغانستان در ماههای اخیر تحت تاثیر اختلافات دو تیم "ثبات و همگرایی" عبدا... عبدا... و "دولت ساز" محمد اشرف غنی
در مورد نتایج انتخابات ششم مهرماه سال گذشته ریاست جمهوری این کشورقرارگرفته است. در این راستا، رایزنیهای شخصیتهای سیاسی ازجمله حامد کرزای رئیس جمهوری قبلی وهمچنین عبدالرب رسول سیاف رئیس حزب دعوت اسلامی افغانستان برای حل اختلافات آنان و تشکیل دولت مبتنی بر "مشارکت ملی" همچنان در جریان است و سخنگوی تیم ثبات و همگرایی از تکمیل شدن طرح عبدا... عبدا... در این خصوص خبر داده است. در بعد منطقهای نیز جمهوری اسلامی ایران به رایزنیهای خود با همه طرفهای سیاسی در افغانستان برای کمک به پیشبرد روند صلح ادامه میدهد. درهمین راستا نماینده ایران با خانم "اینگریدهایدن" معاون نماینده سازمان ملل درافغانستان "یوناما" هم دیدارو گفتگو کرد. سفر محمد ابراهیم طاهریان نماینده ویژه جممهوری اسلامی ایران به کابل و دیدار با همه طرفهای مرتبط با روند صلح افغانستان از جمله محمد اشرف غنی و عبدا... عبدا... نشان میدهد که آنچه برای منطقه مهم است استقرار و تحکیم پایههای صلح و امنیت درافغانستان از طریق حل اختلافات سیاسی است.
ضرورت تشکیل دولت مبتنی بر "مشارکت ملی" در افغانستان
بعد ازسال ۲۰۰۱ و سقوط رژیم طالبان، فرصت بسیار مناسبی برای مشارکت همه گروههای قومی و جریانهای سیاسی و مذهبی در افغانستان فراهم شد واین آرزوی دیرینه مردم افغانستان درسال ۲۰۱۴ با تشکیل دولت وحدت ملی محقق شد. اگرچه بسیاری از محافل براین اعتقادند که تک رویهای محمد اشرف غنی مانع از اجرای کامل توافقنامه سیاسی میان وی و عبدا... عبدا... شد با این حال، تشکیل چنین دولتی، تجربهای جدید در افغانستان بود که باعث تقویت اتحاد و همبستگی ملی در سطوح قومی و جریانهای سیاسی شد. به همین دلیل به رغم تهدیدات طالبان، تحول قدرت براساس صندوقهای رای مورد خواست همگانی در افغانستان بود.
ضعفهای استقرار دمکراسی در افغانستان
یکی ازمهمترین دلایل شکل نگرفتن دموکراسی در افغانستان در یکصد سال اخیر انحصارگرایی قدرت بوده که همچنان برساختارهای سیاسی این کشورسایه افکنده است. این وضعیت چه در دوران پادشاهی و چه در دوران حکومت حزبی و جهادی درافغانستان باعث شده است قوه قهریه به عنوان عامل تغییرقدرت درافغانستان مورد توجه قرار بگیرد. اما با تغییر شرایط و افزایش آگاهی عمومی، مردم این کشورنیزبا شرکت درانتخابات ریاست جمهوری و مجلس ملی به رغم همه مشکلات و تهدفسادیدات ناشی از حملات طالبان نشان دادند که خواهان تحول قدرت ازطریق صندوقهای رای هستند. با این حال جناحهای قدرت برای حفظ موقعیت خود در دو دهه اخیر مانع از برگزاری انتخابات سالم و شمارش صحیح آرا در افغانستان شده اند. از اینرو اوضاع سیاسی این کشور مجددا با پیچیدگیهایی روبرو شده است که حتی ریش سفیدان و بزرگان قومی تاکنون نتوانسته اند گره آنرا بگشایند. این در حالی است که کالبد شکافی نتایج انتخابات ریاست جمهوری ششم مهرماه نشان میدهد که اقبال عمومی فرا قومی بوده است. علاوه براین، افغانستان با ملاحظات و واقعیتهایی روبرو است که حل اختلافات و تشکیل دولت براساس "مشارکت ملی" را ضروری کرده است:
اول، توافقنامه آمریکا و طالبان است که دهم اسفند ماه دردوحه قطرامضا شد. براین اساس، آمریکا درصدد است طالبان را به قدرت در افغانستان برگرداند. این موضوع نگرانیهای گستردهای را در میان اقشار مختلف مردم این کشور بخصوص زنان ایجاد کرده که جلوگیری ازآن نیازمند تقویت وحدت ملی است.
دوم، تعهدات آمریکا به طالبان در مورد آزادی ۵۰۰۰ تن از افراد در بند این گروه از زندانهای افغانستان است که با هدف تقویت قدرت نظامی این گروه صورت میگیرد. طالبان نیز، خواهان آزادی ۱۵ تن از فرماندهانشان است تا موقعیت فرماندهی نیروهای خود را در سراسر افغانستان تقویت کند. به همین دلیل کابل با آزادی افراد دربند طالبان بخصوص ۱۵ سرکرده آن مخالف است و تاکنون موفق به مقاومت در برابرفشارهای طالبان (با تشدید حملاتش) و آمریکا (با تهدید به قطع کمکهای مالی) و پاکستان (با اخراج پناهجویان افغان) شده است. اما اینکه در سایه اختلافات سیاسی این مقاومت تا چه اندازه ادامه خواهد داشت تردیدهایی وجود دارد. بدون تردید با حل اختلافات سیاسی و تشکیل دولت مشارکت ملی توان مقاومت کابل در برابر فشارهای منطقهای و بین المللی برای آزادی زندانیان طالبان افزایش خواهد یافت.
سوم، ادامه تحقیر رهبران و شخصیتهای سیاسی افغان از سوی طالبان و تلاش این گروه برای تحمیل خواستههای خود به کابل بدون هیچگونه نرمش در مواضع شان است. انتشار مرامنامه طالبان تحت عنوان امارت اسلامی اگر چه از سوی این گروه تکذیب شد، اما بدون تردید با هدف نظرسنجی در مورد ایدههای حاکمیتی طالبان از سوی منتشرکنندگان آن صورت گرفت که نشان میدهد این گروه و حامیان آن با کمک آمریکا خوابهای خطرناکی را برای آینده سیاسی افغانستان دیده اند که درصورت اتحاد و همبستگی ملی با حل اختلافات هرگز تعبیر نخواهد شد.
چهارم، ادامه اختلافات سیاسی در افغانستان بستر و فرصت مناسبی را برای آمریکا و سایر حامیان خارجی طالبان فراهم کرده است تا با نقض استقلال و حاکمیت ملی افغانستان در امور داخلی این کشور مداخله کنند. تعهدات آمریکا به طالبان در چارچوب توافقنامه دوحه و تحت فشار قرار دادن کابل برای اجرای آنها در کنار توافقهای پشت پرده واشنگتن و اسلام آباد برای آینده سیاسی افغانستان، مسایل مهم و سرنوشت سازی برای آینده سیاسی این کشورهستند که درخارج از افغانستان رقم میخورد و ادامه اختلافات سیاسی کابل را، در برابر مداخلات خارجی بیش از پیش آسیب پذیر میکند.
نتیجه گیری
در مجموع آنچه میتواند طالبان را با دردست داشتن ابتکارعمل به عرصه سیاسی افغانستان بازگرداند و دست آمریکا را برای تصمیم گیری برای تحولات آینده افغانستان باز بگذارد تاکید جریانهای سیاسی این کشور بر انحصارگرایی قدرت است. این در حالی است که مردم افغانستان خواهان از خودگذشتگی رهبران سیاسی و ورق زدن تاریخ انحصارگرایی و نگارش صفحهای جدید از همکاری و همدلی هستند تا بیگانگان و جنایتکاران نتوانند باردیگر بر سرنوشت مردم رنجدیده افغانستان حاکم شوند. برای تحقق این خواسته عمومی، جمهوری اسلامی ایران همچون چهاردهه اخیر در کنارمردم افغانستان برای تثبیت استقلال و حاکمیت ملی شان است. در غیر این صورت، بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان با کمک آمریکا، به این نگرانی دامن میزند که همه دستاوردهای مردم افغانستان در حوزه دموکراسی بخصوص تغییرات سیاسی از طریق صندوقهای رای و همچنین احقاق حقوق مدنی زنان و جوانان را ضایع و نابود کند.
نویسنده ؛ مجید وقاری